علی خضری؛ رسول بلاوی؛ معصومه فتحی مقدم
چکیده
زبان و ادبیات فارسی و عربی از دیرباز ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داشته و از همدیگر تأثیر و تأثر فراوانی پذیرفتهاند. از جملۀ این تأثیر و تأثرات، میتوان مبحث «کنایه» را نام برد که یکی از بحثهای ...
بیشتر
زبان و ادبیات فارسی و عربی از دیرباز ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داشته و از همدیگر تأثیر و تأثر فراوانی پذیرفتهاند. از جملۀ این تأثیر و تأثرات، میتوان مبحث «کنایه» را نام برد که یکی از بحثهای اساسی علم بیان و حساسترین مسائل زبان است و در دو زبانِ فارسی و عربی، تعریفهای مشابهی از آن دیده میشود. کنایه در هر دو زبان، به بخشهایی همچون «کنایه از صفت» و «کنایه از موصوف» و «کنایه از فعل یا مصدر» و «کنایه از نسبت» تقسیم میشود. در این مقاله، بر مبنای روش توصیفی ـ تحلیلی، ساختار کنایه در دو زبان فارسی و عربی بررسی تطبیقی شده، و نقاط مشترک و متفاوت آن برجسته شده، و دیدگاههای مختلف صاحبنظران دو زبان دربارۀ این مبحث، بیان شدهاست. یافتهها نشان میدهد که کنایه در دو ادب فارسی و عربی به یک معناست و تفاوتهای آن بسیار کم و گاه جزئی به نظر میرسد که در مختصرترین شکل، میتوان آن را براساس تفاوت در معنایی دانست که بدان اشاره میکند. با این حال باید توجه داشت که در زبان عربی، نبود قرینه، کنایه را از مجاز متمایز میسازد، ولی در زبان فارسی این مبحث دقیقاً در برابر استعارۀ مرکب قرار میگیرد.