اشرف سراج؛ بهروز محمودی بختیاری
چکیده
استعاره یکی از موضوعات مهم و اساسی در زبانشناسی شناختی است. در این رویکرد، استعاره فقط یکی از ابزارهای تخیل شاعرانه و ویژگی زبانی نیست، بلکه در زندگی روزمره و نیز در اندیشه و عمل ما جریان دارد. بر اساس ...
بیشتر
استعاره یکی از موضوعات مهم و اساسی در زبانشناسی شناختی است. در این رویکرد، استعاره فقط یکی از ابزارهای تخیل شاعرانه و ویژگی زبانی نیست، بلکه در زندگی روزمره و نیز در اندیشه و عمل ما جریان دارد. بر اساس دیدگاه لیکاف و جانسون (2003م.)، استعاره اساساً روشی است که از طریق آن مفهومسازی یک حوزه از تجربه در قالب حوزهای دیگر بیان میشود. حوزۀ مقصد معمولاً انتزاعیتر و حوزۀ مبدأ عینیتر و ملموستر است. آنها استعارههای مفهومی را به سه دستۀ هستیشناختی، ساختاری و جهتی تقسیم کردهاند. هدف این پژوهش، بررسی استعارههای هستیشناختی از نوع مادّی در شاهنامۀ فردوسی است. استعارههای پدیدهای یا مادّی از جمله استعارههایی هستند که بر اساس تجربۀ انسان از اشیای مادّی و فیزیکی شکل میگیرند. روش این پژوهش، توصیفیـ تحلیلی است. نگارندگان به دنبال این پرسش که استعارههای هستیشناختی از نوع مادّی در شاهنامه چگونه بهکار رفتهاست و چه مفاهیمی از طریق این استعاره ملموس شدهاند، حدود 3800 بیت از شاهنامۀ فردوسی را بررسی کردهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهد که فردوسی بسیاری از مفاهیم انتزاعی را از طریق اشیای مادّی ملموس کردهاست. این مفاهیم، حوزههای مقصدی هستند که با حوزۀ مبداء شیء مفهومسازی شدهاند. استعارههای هستیشناختی پربسامدترین نوع استعارۀ مفهومی در شاهنامه است.