رحمان مشتاق مهر؛ احمد گلی؛ فرهاد محمدی
چکیده
برای درک بلاغت زبان فارسی و شناخت ظرفیتهای آن در بیان معنا، باید از مطالعه و تحلیل ساختهای نحوی آن شروع کرد. تنها از این طریق میتوان دانست که بیان یک مفهوم چگونه و با چه ساختهایی امکانپذیر است. ...
بیشتر
برای درک بلاغت زبان فارسی و شناخت ظرفیتهای آن در بیان معنا، باید از مطالعه و تحلیل ساختهای نحوی آن شروع کرد. تنها از این طریق میتوان دانست که بیان یک مفهوم چگونه و با چه ساختهایی امکانپذیر است. حصر و قصر از جمله مفاهیمی است که ساختهای نحوی متنوعی در زبان فارسی دارد. همین تنوع ساختهای نحوی بیانگر ظرفیت بالای نحو زبان فارسی در القای اغراض بلاغی و ایجاد تطابق تام بین فرم و قالب زبانی با معنا و غرض مورد نظر است. به همین منظور، در این نوشتار سعی شدهاست با تکیه بر سخن سعدی، تمام امکانات و ظرفیتهای زبان فارسی در بیان حصر شناسایی و برای آنها تقسیمبندی مشخصی بهدست داده شود. حاصل این است که تمام امکانات بیان حصر در زبان فارسی به دو مقولۀ کلی تقسیم میشود: 1ـ فرایند فرازبانی یا زبرزنجیری که نشانۀ زبانی خاصی ندارد تا در زنجیرۀ عینی زبان بتواند نمودار شود. «تکیه» تنها ظرفیت این فرایند است. 2ـ عوامل و نشانههای عینی زبان. ساختهای نحوی «اسنادیشده»، «استثنا»، «جابهجایی اجزا» و «استفاده از قیدهای مخصوص حصر» زیرمجموعههای این مقوله هستند.