هادی دهقانی یزدلی؛ فاطمه ادراکی
چکیده
نشانهشناسی به گونهای نظاممند به بررسی، تحلیل، تفسیر و فهم نشانههای متن میپردازد. یکی از مشخصههای بنیادین روایتهای عرفانی، رمزپردازی است. در این نوشتار برای رمزگشایی و تفسیر روایتها، دریافت ...
بیشتر
نشانهشناسی به گونهای نظاممند به بررسی، تحلیل، تفسیر و فهم نشانههای متن میپردازد. یکی از مشخصههای بنیادین روایتهای عرفانی، رمزپردازی است. در این نوشتار برای رمزگشایی و تفسیر روایتها، دریافت متن و فهم کارکردهای روایی آن، به نشانهشناسی عناصر روایی در سه اثر اصیل و تأثیرگذار کشفالمحجوب، رسالۀ قشیریه و تذکرةالاولیاء پرداختهایم. یکی از رویکردهای کارآمد نشانهشناسی و متناسب با افق روایتهای عرفانی، روش چارلز سندرس پیرس است. با توجه به اهمیتی که نظریۀ پیرس برای تعبیر و تفسیر قائل است و بر کارکرد ارجاعی نشانهها تأکید میکند، عناصر روایی روایتهای عرفانی را در سه اثر یادشده بر اساس رویکرد پیرس بررسی کردهایم. این عناصر شامل شخصیتها، تقابل و تضاد، تکانه و پیوند، زاویۀ دید و تمهید زمانی است. مهمترین مشخصۀ نشانههای روایی، باهمبودگی آن نشانهها با تناقض و تضاد است که از مشخصههای تجربۀ امر قدسی است. همچنین، این باهمبودگی شیوهای است برای مقابله با اندیشههای ظاهری و رسمی، تا نشان دهد که این تجربۀ دینی و سلوک عارفانه است که مایۀ تحوّل و ارتقای روحی میشود. بر این اساس، آشکارگی ضدروایت، عناصر و شخصیتهای منفی نیز در بافت ساختار روایتها تبیین میگردد.