روح الله هادی؛ نگین مژگانی
چکیده
استشهاد و اقتباس آیات قرآنی، در دورههای مختلف، همواره از بارزترین ویژگیهای متون نثر فارسی بودهاست. طبیعی است که این صنعت خطابی، مانند هر پدیدۀ زبانی، بنابر مقتضیات فکری و ادبی غالب هر دوره، دستخوش ...
بیشتر
استشهاد و اقتباس آیات قرآنی، در دورههای مختلف، همواره از بارزترین ویژگیهای متون نثر فارسی بودهاست. طبیعی است که این صنعت خطابی، مانند هر پدیدۀ زبانی، بنابر مقتضیات فکری و ادبی غالب هر دوره، دستخوش تحول و شکلگردانی شدهاست. بررسی نمونههای استشهاد در نثر فارسی از قرن پنجم تا هشتم هجری نشان میدهد که این صنعت به مرور زمان از عنصری استدلالی به عنصری بلاغی تغییر شکل یافته و براثر این تحول کارکردی، ساختار زبانی آن نیز از حالت مبسوط و صریح و مستقل به سمت الگویی موجز و مبهم و وابسته حرکت کردهاست. نتیجۀ نهایی چنین جریانی، ظهور نوع تازهای از ترکیب اضافی در زبان فارسی است که میتوان آن را «اضافۀ استشهادی» نامید. باتوجهبه غیاب این نوع ترکیب اضافی در آثار مربوط به دستور زبان فارسی، بررسی جامع ساختمان این ترکیب ضروری است. در این نوشته، عوامل شکلگیری، ساختار زبانی و ادبی، الگوها و کارکردهای اضافۀ استشهادی بررسی شدهاست.