رحمان ذبیحی؛ پروین پیکانی
چکیده
لوی استروس نظریهپرداز معروف ساختارگرا برای کشف دلالت پنهان اسطورهها، آنها را به کوچکترین واحد تشکیلدهنده، یعنی اسطورهواج تقسیم کردهاست و کوشیده با تعیین جایگاه اسطورهواجها در روایات ...
بیشتر
لوی استروس نظریهپرداز معروف ساختارگرا برای کشف دلالت پنهان اسطورهها، آنها را به کوچکترین واحد تشکیلدهنده، یعنی اسطورهواج تقسیم کردهاست و کوشیده با تعیین جایگاه اسطورهواجها در روایات مختلف و نیز تقابلهای دوگانۀ میان آنها، معانی نهفته در اساطیر را تبیین کند. در پژوهش حاضر، با بهرهگیری از رویکرد ساختاری استروس، شخصیت دوگانۀ جمشید بررسی شدهاست. ابعاد متفاوت شخصیت او حاصل سه تقابل دوگانۀ خیر و شر، مرگ و جاودانگی، اهمیّت پیوند خانوادگی و ناچیز شمردن آن است. همچنین، ژرفساخت اسطورۀ جمشید بر مبنای الگوی تولد دوقلوها شکل گرفته که در این الگو، فرزند اوّل واجد چهرهای نیک است و فرزند دوم به سبب به خطر انداختن جان مادر، سیمایی منفی دارد. تا زمانی که همزاد جمشید در اساطیر حضور دارد، نقش نیروی خیر را بر عهده دارد، اما سپس که نقش همزاد او کم و محو میشود، خود جامع هر دو شخصیت مثبت و منفی دوقلوها میشود.