زهرا انصاری؛ امیراسماعیل آذر
چکیده
«خوانندۀ درونمتن» رویکردی انتقادی در ادبیات است که پایۀ آن بر اساس نظریۀ خوانندهمحور بنا شدهاست. ولفگانگ آیزر و آیدن چمبرز با کاربست آن در متن برای برقراری ارتباط دوسویۀ بین نویسنده و خواننده، ...
بیشتر
«خوانندۀ درونمتن» رویکردی انتقادی در ادبیات است که پایۀ آن بر اساس نظریۀ خوانندهمحور بنا شدهاست. ولفگانگ آیزر و آیدن چمبرز با کاربست آن در متن برای برقراری ارتباط دوسویۀ بین نویسنده و خواننده، به دنبال رمزگشایی از خویشتنِ دوّم مؤلّف در متونِ باز هستند؛ زیرا مؤلّف زبده شگردهایی را درون متن میآفریند و خواننده با نسبیّت باوری در هر بار خوانش، با کشف شگردی به عنوان برگ برنده و ارتباط با مؤلّف، پاداش دریافت میکند. در میان آثار فاخر کلاسیک، حکایت شیخ صنعان جزء آثاری است که سرشار از این شگردهاست. ارتباط مؤلّف از گذر این دیدگاه، به همراه خوانش خلاّق خوانندۀ معاصر، چهرۀ جدیدی از ادبیات ایرانیـ اسلامی به جهان عرضه میکند. این مقاله بنابر مؤلّفههای مستتر از خوانندۀ درونمتن و اصول روایتشناسی، به دنبال یافتن نشانههایی از این رویکرد در حکایت شیخ صنعان است. نگارندگان با بررسی این رویکردها و تطبیق آن با حکایت شیخ صنعان، اثر مورد نظر را دارای قابلیت بالایی برای رمزگشایی خوانندۀ درونمتن دانستهاند. قدرت عشق، تنوع واژگان، نوع روایتِ راوی، گرهگشایی، گرهافکنی و کنشهای استعلایی، ارتباط دوسویهای را بین مؤلّف و خوانندۀ خاص «برای سیر به ژرفساخت داستان» ایجاد کردهاست.