مصطفی خلیلی فر؛ اسماعیل تاج بخش؛ فرهاد درودگریان
چکیده
هدف مقالۀ حاضر، پاسخ دادن به این فرضیه است که میگوید: «موسیقی کلامی ایران، یعنی موسیقی ایرانی پیوندخورده به شعر فارسی، «محدود» و «محزون» است». در این جستار تلاش شده تا بر پایۀ زیباییشناسی ...
بیشتر
هدف مقالۀ حاضر، پاسخ دادن به این فرضیه است که میگوید: «موسیقی کلامی ایران، یعنی موسیقی ایرانی پیوندخورده به شعر فارسی، «محدود» و «محزون» است». در این جستار تلاش شده تا بر پایۀ زیباییشناسی خنیا (= سرود) و تصنیف (= ترانه)، نمونههایی ـ از راه نقد کاربردی ـ بررسی گردد و ثابت شود که موسیقی آوازی و کلامی ایران ـ درست مانند موسیقی آوازی و کلامی دیگر کشورهای جهان ـ به همان نسبت که میتواند غمگین باشد، میتواند شاد هم باشد! همچنین، به همان نسبت که میتواند محدود باشد، میتواند گسترده هم باشد! ضمناً با تحلیل نمونهها معلوم شده است که غمگین یا شاد بودن «شعر ترانه» و «غزل آواز»، و [«نوع ریتم» و «وزن شعر»]، هر کدام میتوانند تا حدودی در میزان غم و شادی «متن موزیکال» یا «پارتیتور» تأثیراتی داشته باشند و علاوه بر اینها این قبیل تأثیرات، اختصاص به موسیقی کلامی ایران ندارد؛ و سرانجام، دانستیم که همۀ آوازهای ایرانی، حتّی غمگینترین آنها [= مثلاً آوازهای دشتی و بیات اصفهان]، هرچند با «گام مینور» در موسیقی غربی نزدیکی و شباهت دارند، اما دارای ظرفیتهای فوقالعادهای هستند، به گونهای که میتوان حماسیترین سرودها را در گسترههای آنها ساخت و شادترین تصنیفها را در دامنههای آنها سرود.