صادق خدادوست؛ علی دهقان؛ حمیدرضا فرضی
چکیده
فنون روایی به شگردهای روایت داستان گفته میشود که در ادبیات پسامدرن، دگرگونی پیدا کردهاست. به طور کلی، آثار پستمدرن، نابهنجار و آشفته به نظر میرسند و نمیتـوان آنهـا را ماننـد آثـار سنّتی تحلیل ...
بیشتر
فنون روایی به شگردهای روایت داستان گفته میشود که در ادبیات پسامدرن، دگرگونی پیدا کردهاست. به طور کلی، آثار پستمدرن، نابهنجار و آشفته به نظر میرسند و نمیتـوان آنهـا را ماننـد آثـار سنّتی تحلیل و تفسیر نمود. در رمانهای این سبک ادبی، اصولی که در ادبیات داستانی به طرح، آغاز و پایان مشخص، روایت خطی منسجم، زبان صریح و نظاممندی روایت تعلق دارد، به هم میریزد و اگر خواننده آثار پـستمـدرن درباره شیوۀ نگارش آنها اطلاعی نداشته باشد، خواندن این آثار برایش ملالآور مـیشـود و مطالعۀ آنها نیمهتمام میماند. فرم این گونه نوشتهها نیز بر پیچیدگی متن میافزاید و زمینه را برای خـوانشهای متعدد فراهم میکند. این نوع ادبی، تأثیری انکارناپذیر بر جریان هنر و ادبیات ایران گذاشتهاست. با وجود شناخته و پذیرفته شدن این سبک، به علت عدم آشنایی کامل با خاستگاهها، اصول و مؤلفههای آن، هنوز نسبت به حضورش در ادبیات داستانی ایران تردید وجود دارد. این تردید انگیزۀ کافی را برای بررسیهای مصداقی به وجود آوردهاست تا زمینهها، اصول و شاخصههای پسانوگرایی در داستانهای فارسی تحقیق و شناخته شود. در میان آثار داستانی ایرانی، رمانِ «دل فولاد» اثر روانیپور از گونۀ رمانهای پسانوگرایی شمرده شدهاست و در این مقاله، رمان یادشده از منظر عناصر روایی مطالعه گردید تا اعتبار دیدگاه موجود ارزیابی شود. بدین منظور، «دل فولاد» بر مبنای نظریههای پسامدرنیستی بازخوانی، و فنون روایی و نقش روایت در برجسته کردن سبک آن بررسی شد. نتیجۀ این جستارِ تحلیلی ـ توصیفی گویای آن است که مؤلفههایی همچون بینظمی زمانی در روایت رویدادها، دور باطل، شخصیتهای خاص، بازی زبانی و افراط در کاربرد صُوَر خیال، تناقض، بینامتنیت و چندصدایی در این رمان روانیپور برجستگی خاصی دارد. از این رو، اعتبار دیدگاههای مربوط به تأثیرپذیری این رمان از مکتب ادبی پستمدرن، از پشتوانۀ تحقیقی برخوردار است و میتواند به عنوان گواهی بر تأثیرپذیری ادبیات داستانی فارسی از ادبیات پسامدرن غرب تلقی شود.