فرشته پایدارنوبخت؛ محمدجعفر یوسفیان کناری
چکیده
اقتباس نمایشی از ادبیات روایی، همواره یکی از مهمترین مباحث چالشبرانگیز پیش روی نویسندگان بودهاست. این چالش در دورۀ مدرن و پسامدرن که مفهوم روایت به چالش کشیده شده و سبکهای ادبی در شکلهای متنوعتری ...
بیشتر
اقتباس نمایشی از ادبیات روایی، همواره یکی از مهمترین مباحث چالشبرانگیز پیش روی نویسندگان بودهاست. این چالش در دورۀ مدرن و پسامدرن که مفهوم روایت به چالش کشیده شده و سبکهای ادبی در شکلهای متنوعتری پدید آمد بیشتر شد. در این دوران تمایل برای دستمایه قرار دادن آثار ادبی در سینما و تئاتر ضرورت شکل و فرم را پیش کشید و در نتیجه زمینهای مهم برای پژوهشهای ادبی و نظریهپردازی فراهم آمد. در این جستار، با توجه به اهمیتِ متون ادبی، کوشش شده به مطالعۀ راهکارهایی برای اقتباس از داستانهای مرکّب پرداخته شود، با این پرسش که چالشهای اصلی اقتباس از داستانهای مرکّب چیست و چگونه میتوان قرائتی نمایشی از این ژانر ادبی داشت. سؤالِ فرعی این است که درام چگونه میتواند اندیشهای را که به مددِ کلمه بیان میشود، در قالب کردار و کنش دراماتیک بازنمایی نماید؟ گمان بر این است بهرهگیری از نظریههای نوین در زمینۀ ساخت و فرم نمایشی میتواند راهگشا باشد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و دادهها با مراجعه به منابع کتابخانهای گردآوری شدهاست. الگوهای نظری مگی دان و آن موریس در زمینۀ شناخت رُمان مرکّب و نظریات سام اسمایلی در باب ساختارهای نوین نمایشی مورد توجه قرار گرفتهاست. نتایج این مطالعه نشان میدهد در چالش اقتباس از روایتهای ادبی مدرن که زبان عنصر اصلی و مشترک میان متن ادبی و متن نمایشی است، کشف مناسباتِ فُرمی که بتواند در قالب نظامی از نشانهها متن ادبی را به درام پیوند دهد، راهکاری مناسب خواهد بود.