علی محمد مؤذنی؛ تیمور مالمیر؛ معصومه عبادی
چکیده
مضامین نوگرایی عصر مشروطه در آثار بیشتر شاعران و نویسندگان این دوره دیده میشود. منشاء این محتواهای ادبی متأثر از عوامل بیداری ملت بودند و موجد آثار مهم این عصر شدند. تعمق در برخی از این آثار، نگرش خاص ...
بیشتر
مضامین نوگرایی عصر مشروطه در آثار بیشتر شاعران و نویسندگان این دوره دیده میشود. منشاء این محتواهای ادبی متأثر از عوامل بیداری ملت بودند و موجد آثار مهم این عصر شدند. تعمق در برخی از این آثار، نگرش خاص و منحصربهفرد صاحبان خود را بر ما روشن میکند و با مقایسۀ دیدگاههای آنان میتوان به تفاوتها یا اشتراکاتی دست یافت. بعضی از آنها همچون وطن، قانون و آزادی در ادبیات، بیانگر دفاع حقیقی از ملتی ستمدیده و جامعهای گرفتار استبداد است، اما گرفتاری در ایسمهای (Ism) روشنفکرانه، همچون ناسیونالیسم، نیهیلیسم و شووینیسم یادآور تجدد به معنی خاصتری است. تعمق در برخی آثار نشان میدهد که افراط در افکار نوگرایانه سبب نوعی تناقض در دیدگاههای متجددانه شدهاست. هرچند مسائل سیاسیـ اجتماعی و انتقاد از آنها، محور اصلی درونمایههای آثار این دوره است، اما لزوماً همۀ منتقدان از یک زاویۀ مشخص به مسائل نگاه نمیکنند. در این عصر، گرایش به نمایش و نمایشنامهنویسی رواج یافت و به لحاظ مردمی بودن، جایگاه عرضۀ تمایلات و نقدهای سیاسیـ اجتماعی شد. شعرای برجستهای نظیر میرزادۀ عشقی، ایرجمیرزا و عارف قزوینی به خلق آثار نمایشی با رویکرد متجددانه و نگاه انتقادی به اوضاع سنّتی ایران پرداختند. هر یک از این ادبا با اندیشه و ایدئولوژی خود و با هدف اصلاح اوضاع سیاسی و اجتماعی به مبارزۀ قلمی روی آوردند. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی مضامین برجستۀ مظاهر تجدد در آثار نمایشی عشقی، ایرجمیرزا و عارف، وجوه اشتراک، افتراق و تناقضهای درونمایۀ آثار نمایشی آنان در حوادث تاریخی پرداختهاست و عوامل و مقتضای احتمالی که در گرایش هر کدام از شاعران سهگانۀ مورد بحث مؤثر بودهاست و در آثارشان نمود عینی یافته، شناخته میشوند. نگاه عشقی و عارف به حوادث کاملاً سیاسی بود و ایرجمیرزا ـ نمایندۀ طبقۀ اشراف ـ با افکار مترقی به نقدهای تند اجتماعی میپرداخت و شگردهای هنری در آثار وی پررنگتر بود.