دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت
2382-9850
2676-7627
3
1
2014
08
23
بررسی تیپ شخصیّتی «پابرهنه» در داستانهای ماکسیم گورکی
1
16
FA
مرضیه
یحییپور
استاد زبان و ادبیات روسی دانشگاه تهران
myahya@ut.ac.ir
یلدا
بیدختی نژاد
کارشناس ارشد زبان و ادبیّات روسی دانشگاه تهران
10.22059/jlcr.2014.52682
مقالۀ پیشِ رو، به بررسی تحلیلی یکی از تیپهایی پرداخته است که در داستانهای ماکسیم گورکی بسیار بهچشم میخورد و حتّی میتوان گفت استفاده از این تیپّ قهرمان، از ویژگیهای کار گورکی به شمار میرود. با بررسی برخی آثار داستانی و همچنین زندگینامۀ نویسنده میتوان دریافت که گورکی بیش از همه با این قشر از اجتماع آشنایی داشته، در میان آنها زندگی کرده، رنجهایشان را چشیده و برای اوّلین بار آنها را وارد ادبیّات نموده است. چنانکه کسانی چون گوگول و چخوف «انسانهای کوچک» را وارد ادبیّات کردند، گورکی هم راه ورود بیخانمانها، کولیها و پابرهنگان را به داستان و رمان گشود. او برای «پابرهنه»ها ویژگیهای منحصربهفردی قائل است که در داستان و از زبان خود شخصیّتها هم به آن اشاره میشود. پابرهنگانِ گورکی، قهرمانانی بالقوّهاند در سیمای آوارگان و خانهبهدوشان. آزادگی، آزادیخواهی، اندیشههای ناب، داشتن روح سرکش و ناآرام و همچنین نگنجیدن در قالبهای تعریفشدۀ زندگی را میتوان از ویژگیهای پابرهنگان گورکی دانست.
پابرهنهها,ماکسیم گورکی,تیپ شخصیّتی,اقشار اجتماعی,داستان
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52682.html
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52682_8a45fb8c29db25315131749b7d491e50.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت
2382-9850
2676-7627
3
1
2014
08
23
بیانناپذیری تجربههای عرفانی از نگاه مولوی
17
29
FA
ابراهیم
رحیمیزنگنه
استادیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی کرمانشاه
erahimi2009@yahoo.com
10.22059/jlcr.2014.52683
بدون تردید یکی از موضوعات مورد اتّفاقِ تمامیِ عرفای شرق و غرب، این است که زبان برای بیان تجربههای عرفانی نارساست؛ یعنی حقایق و مفاهیم بلند عرفانی که برای اهل معرفت از طریق شهود حاصل میشود، قابل بیان نیست. مولانا جلالالدّین نیز در مثنوی به اشکال مختلف همین حقیقت را به زیبایی تبیین کرده و عملاً تنگنای زبان را در بیان حقایق عرفانی نشان داده است. برای بیان حقایق و مفاهیم عرفانی، چهار مانعِ موضوع، متکلّم، کلام، و مستمع وجود دارد. لذا نگارنده در این جستار سعی کرده است این موانع چهارگانه را از نگاه مولانا در مثنوی نشان دهد. مولانا در مثنوی در مورد هریک از این موانع به گستردگی سخن گفته است. امّا آنچه که بیش از هر چیز او را آزار میدهد و آن را مانع بیان حقایق و رموز الهی میداند، مستمع ناآگاه است. بنابراین میتوان گفت که از بین موانع چهارگانۀ نامبرده، مانع مستمع بیش از موانع دیگر، مورد نظر مولانا بوده است و در مورد آن در مثنوی سخن گفته است.
تجربههای عرفانی,زبان,عرفان,مثنوی مولوی
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52683.html
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52683_f4624dae97780e1ada8636df49a0bc9f.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت
2382-9850
2676-7627
3
1
2014
08
23
بینامتنی شخصیّت معرّی در شعر معاصر عربی
31
49
FA
صادق
ابراهیمیکاوری
استادیار زبان و ادبیات عرب دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان
سهاد
جادری
استادیار زبان و ادبیات عرب دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان
عبدالکریم
آلبوغیش
استادیار زبان و ادبیات عرب دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان
راحله
نجفی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عرب دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان
r.najafi1@yahoo.com
10.22059/jlcr.2014.52684
بینامتنیِ شخصیّتهای ادبی ـ تاریخی، یکی از فنون هنری شعر است که در دورۀ معاصر، فراوان توسط شاعران معاصر عرب به کار میرود؛ در میان این شخصیّتها، شاعران کلاسیک گذشته بهسبب نزدیکی فکری و ذوقیای که با شاعران معاصر عرب دارند، سهم بیشتری از این فراخوانی را به خود اختصاص میدهند. در میان شاعران گذشته، بینامتنی ابوالعلاء المعرّی که بهعنوان فیلسوف الشّعراء شناخته شده و نظرات فلسفی و طرز زندگی عجیبی داشته و علیرغم نابینایی، خود یکی از بزرگترین شاعران دورۀ طلایی ادبیّات عرب بوده است، سهم بسزایی از این بینامتنیها را از آن خود کرده است. در مقالۀ پیشِ رو قصد آن است که بینامتنی شخصیّت معرّی بهعنوان یک روش نقدی جدید که توسط شاعران معاصر به کار گرفته شده است، بررسی شود و چگونگی این بینامتنی نزد شاعرانِ پیشروی این فن ذکر گردد.
شعر معاصر عربی,شعر عباسی,ابوالعلاء المعرّی,نقد ادبی و بینامتنیِ شخصیّت
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52684.html
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52684_f037a45c2ecb29892606c6edc4247f25.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت
2382-9850
2676-7627
3
1
2014
08
23
تحلیل دو رمانِ پرندة من و ماهیها در شب میخوابند بر اساس مؤلّفههای نوشتار زنانه
51
70
FA
افسانه
حسنزادۀدستجردی
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حضرت نرجس(س) رفسنجان
afsanehasanzade@yahoo.com
سیّدمصطفی
موسویراد
استادیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه تهران
10.22059/jlcr.2014.52685
با وجود تنوّعی که میان متون ادبیِ نویسندگان زن ایرانی در سالهای پس از انقلاب بهویژه از دهۀ هفتاد تاکنون وجود دارد، در همۀ آنها حسّاسیّتی آشکار نسبت به مسائل زنان و روابط جنسیّتی دیده میشود. اغلب نویسندگان این آثار، با بهکارگیری تکنیکها و مؤلّفههای فرمی یکسان، اندیشههای مشترک خود دربارۀ زن ایرانی را مطرح کردهاند. <em>پرندۀ من</em> و <em>ماهیها در شب میخوابند،</em> دو رمان خلقشده در دهۀ هشتاد، ازجملۀ این متون هستند و بررسی آنها میتواند ما را در شناخت بهتر تحوّلات ادبی در دهههای اخیر و جریان داستاننویسی در ایران یاری کند. پژوهش حاضر به تحلیل این رمانها با توجّه به مؤلّفههای فرمی و مضمونیِ «نوشتار زنانه» اختصاص دارد. این بررسی نشان میدهد که در هر دو اثر، اندیشههای زنانه با بهرهگیری از تمهیداتی مانند انتخاب راویان زن، روایت داستان در فضاهایی همچون خانه، آشپزخانه یا محفل زنانه، شخصیّتپردازی منفی مردان و نمایش گفتمان مخالف و نیز با تأکید بر مضامینی چون سلطۀ مردسالاری، جدایی عاطفی میان زن و مرد، تنهایی زنان و بیوفایی مردان مطرح شده است.
رمان فارسی,نوشتار زنانه,تحلیل متن,پرندۀ من,ماهیها در شب میخوابند
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52685.html
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52685_4bd03ad2aa312aa3e1a3d65e24aa21c9.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت
2382-9850
2676-7627
3
1
2014
08
23
زیباییشناسی قصص قرآن کریم
71
86
FA
غلامعباس
رضاییهفتادُر
دانشیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران
شعیب
علیخواجه
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد
alikhaje2001@yahoo.com
10.22059/jlcr.2014.52686
زیباییشناسی قصص قرآن کریم به معنای شناسایی بخشی از جمال و هنر بیان قرآن است. قرآن کریم کتاب داستانسرایی نیست، اما قصّههای واقعی خویش را که اهداف دینی ـ تربیتی دارند، با قالبی هنری، اسلوبی بلاغی و تصاویری زنده و پویا بیان کرده که با اندک دقتی میتوان به جنبههای هنری آن در محتوا و ساختار پی برد. ساختار هندسی قصص مذکور بهگونهای ارائه شدهاند که میتوان بیشتر عناصر داستانی همچون عنصر شخصیّت، حادثه، گفتوگو، پیرنگ، زمان و مکان را در آنها یافت و بررسی کرد. این عناصر با توجه به هدف و کارکرد قصّهها در مواضع مختلف بهگونهای خاص به کار گرفته شدهاند؛ چنانچه سه مورد اول به طور برجسته در قصص قرآن به کار رفتهاند؛ پیرنگ نیز باعث ارتباط محکمی میان اجزای قصص قرآن شده، اما دو مورد اخیر اهمیت چندانی نداشته و کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین هیچ یک از عناصر قصص در قرآن کریم، مقصود بالذّات نیستند. در تحقیق حاضر سعی بر آن است که علاوه بر بیان کلیاتی، مانند: مفهوم لغوی و اصطلاحی دو کلمۀ زیبایی و قصّه، اسلوب، روش عرضه و عناصر قصص قرآن کریم بررسی شود.
قرآن,قصص,زیباییشناسی,عناصر
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52686.html
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52686_4d7afa2fa35815fa17e2d73f23c1ab63.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت
2382-9850
2676-7627
3
1
2014
08
23
سنجش صدق و کذب خبر در گزارههای ادبی
87
102
FA
اسماعیل
شفق
000000025887438x
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بوعلی سینای همدان
erasht@yahoo.com
10.22059/jlcr.2014.52689
یکی از مباحث اصلی علم معانی، تعیین صدق و کذب جملههای خبری است. چنانچه گزارهای قابل صدق و کذب باشد، خبری است، و اگر چنین نبود، انشایی است. نخستین مطرحکنندگان صدق و کذب خبر، از میان متکلّمان و فلاسفه بودهاند. امّا تمام گزارههای ادبی مطابق با زبان منطق نیستند؛ این قبیل گزارهها ویژگیهایی دارند که منطقگریزی در آنها به وضوح مشاهده میشود. گزارههای ادبی الزاماً خبری نیستند، بلکه هدف آنها القاء بینش جدید در مواجهه با پدیدهها و جهان پیرامون است. در این پژوهش، پس از بررسی آراء متفکران اسلامی و غیر اسلامی در خصوص صدق و کذب گزارهها، به این نتیجه رسیدهایم که صدق و کذب را تنها باید با سرچشمۀ گزارهها سنجید و ضروری است که در علم معانی، در بخش مربوط به نحوۀ سنجش صدق و کذب خبر، بازنگری شود.
صدق و کذب,خبر,انشا,سرچشمههای صدق
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52689.html
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52689_68fd43548b2ec2bb34847928025b540f.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت
2382-9850
2676-7627
3
1
2014
08
23
مفهومشناسی شعر و مصداقهای آن
103
122
FA
مرتضی
براتی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز
mt.barati@yahoo.com
نصرالله
امامی
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز
10.22059/jlcr.2014.52692
تلاشها برای یافتن تعریفی در باب شعر، دیرگاهی است که ذهن بسیاری از ادیبان را به خود مشغول داشته است. اگرچه همۀ مردم، هستی شعر را باور دارند، امّا در بیان چیستی آن، همباور نیستند. تنوّع تعریفها دربارۀ شعر سبب شده است تا برخی از ادیبان اساساً شعر را تعریفناپذیر بدانند؛ زیرا هنوز تعریفی که مورد پذیرش همگان باشد، وجود ندارد. همیشه شعرهایی بودهاند که حصار تعریفهای موجود را شکسته و با معیارهای سنتی در تعریف شعر همخوانی نداشتهاند. با تأمل و درنگی در تعریفهای مطرحشده میتوان شعر را «ایجاد شگفتی در زبان و بهوسیلۀ زبان» دانست. هرگونه شگفتیای که شاعر در زبان ایجاد میکند، شعر است. شاعر هم با بیان عاطفه، تخیّل و تصویرگری و هم به مدد توان موسیقایی واژهها و در کنار آنها به مدد اندیشههای ژرف و عمیق، در حوزۀ زبان شگفتی میآفریند و خواننده را نیز در این امر سهیم میکند. بدین ترتیب دریافته میشود که شعر برای آگاهیرسانی نیست، بلکه در پی تأثیرگذاری و ایجاد اعجاب و شگفتی هنری است. این موضوع بدان سبب که یکی از واقعیتهای انکارناپذیر در قلمرو شعر است، موجب شده تا تعاریف ادیبان شرق و غرب در مفهومشناسی شعر به وجه اشتراک آشکاری برسند؛ چنانکه گویی رازگونگی و ملهم بودن شعر برای همۀ آنها حقیقتی پذیرفتهشده تلقی میگردد.
شعر,تعریف,خیال,اندیشۀ,زبان و شگفتی
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52692.html
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52692_a9d3c88f3ce9523b16c782de77d57b0a.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت
2382-9850
2676-7627
3
1
2014
08
23
نقد و بررسی ترجمۀ صادق هدایت از زندِ وَهومنیَسن
123
142
FA
رضا
دهقانی
استادیار تاریخ دانشگاه تبریز
rdehgani@tabrizu.ac.ir
سیمیندخت
گودرزی
کارشناس ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه علّامه طباطبایی
10.22059/jlcr.2014.52694
نام صادق هدایت عموماً یادآور نویسندهای است پیشرو در ادبیات داستانی با آثاری که طرفداران و مخالفان بسیاری دارد؛ ازاینرو تاکنون تحقیقات فراوانی پیرامون آثار داستانی و ترجمههایش بهویژه از زبان فرانسه به انجام رسیده، امّا کارهای تحقیقی و ترجمههای او از متون پهلوی کمتر مورد توجه و تحقیق قرار گرفته است. هدایت در این زمینه نیز پیشرو بوده و آثار زیادی برجای گذاشته که در این تحقیق یکی از این آثار با نام <em>زندِ وهومنیسن </em>در بوتۀ نقد و بررسی قرار گرفته و با تنها ترجمهای که پس از او به قلم «محمّدتقی راشد محصّل» صورت گرفته است، مقایسه میشود. این متن با محتوایی اعتقادی به باورهای زرتشتیاندربارۀ پایان جهان و چگونگی پیروزی نیکی بر بدی مربوط میشود. بررسی و قیاس سطربهسطرِ ترجمهها نشان میدهد که هدایت تا چه میزان در معادلگزینیها و رعایت نکات دستوری در انتقال مفاهیم موفّق عمل کرده است.
زندِ وهومنیسن,ترجمه,مطابقت,هدایت,راشد محصّل
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52694.html
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52694_2c820621bdce787cdc6e0a552daada4c.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت
2382-9850
2676-7627
3
1
2014
08
23
نقد و تحلیل رئالیسم در ادبیّات داستانی ایران
143
162
FA
محمدصادق
بصیری
دانشیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان
محمدرضا
صرفی
استاد زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان
m_sarfi@yahoo.com
علی
تقوی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان
taqavi1536@gmail.com
10.22059/jlcr.2014.52696
ادبیّات داستانی را از منظرهای گوناگونی ازجمله از دیدگاه مکاتب ادبی، میتوان نقد و تحلیل کرد. در این میان، رئالیسم که گویی هماره از دغدغههای فکریِ بسیاری از نویسندگان بوده، از اقبال بیشتری برخوردار بوده است. ادبیّات داستانی نوین ایران از همان نخستین تجربههای خود، دلبستگی خود را به رئالیسم نشان داده است و غالب نویسندگان کوشیدند با نگاهی نقادانه، تصویرگر شرایط سیاسی - اجتماعیِ روزگار خود باشند؛ هرچند رئالیسم آنان، گاه با رمانتیسم و گاه با جلوههایی از سوررئالیسم و سمبولیسم تعدیل میشود. در پژوهش حاضر، پس از بیان خطوط اصلی و ویژگیهای بنیادین رئالیسم در ادبیّات داستانی، به نقد و تحلیلِ تأثیر و حضور رئالیسم در ادبیّات داستانی ایران، از آغاز تا سالهای پایانی دهة پنجاه پرداخته شده است. در این بخش، تأکید بر آن بوده است تا چگونگی و میزان اقبال نویسندگان مطرح و شاخصِ ادبیّات داستانی ایران به رئالیسم، تحلیل و واکاوی شود؛ ازاینرو، بسط مطالب بهفراخور نوع رویکرد هر نویسنده به رئالیسم و استمرار او در آفرینش داستانها و رمانهای واقعگرایانه است.
ادبیّات داستانی,مکاتب ادبی,رئالیسم,رمان,داستان
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52696.html
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52696_b219cd63bfc4d7ed2383f6bf3c267d99.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت
2382-9850
2676-7627
3
1
2014
08
23
نمادپردازی های حماسی در غزل نئوکلاسیک (با تکیه بر غزلیات سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی)
163
181
FA
ذوالفقار
علّامی
دانشیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه الزّهرا (س)
zalami@alzahra.ac.ir
سپیده
یگانه
مدرّس زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه الزّهرا (س)
khotan_hs@yahoo.com
10.22059/jlcr.2014.52697
غزل نئوکلاسیک ـ که با ظهور شعر نو، در شعر کلاسیک ایران ایجاد شد ـ یکی از جریانهای شعری معاصر محسوب میشود که تا امروز همچنان پویا و مورد توجّه است. هدف سرایندگان پیشگام آن، همگام ساختن قالب سنّتی غزل با اقتضائات روز بود. این جریان شعری از امکاناتی که شعر نو به شعر فارسی، در سطوح بیان، زبان و عناصر ادبی افزوده، بهره برده و خود نیز ابعادی نوین در غزل ایجاد کرده است؛ از آن جمله میتوان به تلفیق ادبیّات غنایی و حماسی در غزل نئوکلاسیک اشاره کرد که با بسیاری از تعاریف ارائهشده از انواع ادبی، مغایرت دارد و زمینهساز ایجاد جریان ادبی تازهای به نام غزل حماسی شده است. تلفیق ادبیّات غنایی و حماسی در غزل نئوکلاسیک به دو شیوة «بهرهگیری از نمادها و بنمایههای حماسی» و «ماهیت حماسی غزل نئوکلاسیک»، حاصل میشود که در این پژوهش به تفصیل پیرامون آن سخن میرود.
غزل نئوکلاسیک,نمادپردازی,نمادهای حماسی,ماهیت حماسی غزل,سیمین بهبهانی,حسین منزوی,محمدعلی بهمنی
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52697.html
https://jlcr.ut.ac.ir/article_52697_fb2dcb23c36615444162381be31e5591.pdf