سمانه منصوری آلهاشم؛ علیرضا امیدبخش
چکیده
بیان تجربهای فراتر از تجربۀ معمول حیات، ماهیتی حقیقی، اما تعریفناپذیر به کلام میدهد که انتقالش به مخاطب، تنها با یاریگرفتن از قابلیت دنیای نامتناهی کلمات و ظرفیت نهفته در حلقۀ معنایی ...
بیشتر
بیان تجربهای فراتر از تجربۀ معمول حیات، ماهیتی حقیقی، اما تعریفناپذیر به کلام میدهد که انتقالش به مخاطب، تنها با یاریگرفتن از قابلیت دنیای نامتناهی کلمات و ظرفیت نهفته در حلقۀ معنایی تنیده شدۀ اطراف آن، ممکن میگردد و اینگونه کلام تعریفناپذیر در فضای نمادین پرورده میشود و قابلیت بازگویی مییابد. با نگاهی گذرا بر آیین، سنتها و عقاید و ادبیات ملل مختلف، زندگی بشر را سرشار از نماد و نمادگرایی میبینیم؛ از آنجاکه نمیتوان اثر هنری را متمایز از محیط اطراف خویش تصور کرد، لذا کاربرد گستردۀ نماد در ادبیات که تصویرگر جوانب گوناگون زندگی بشر است، دور از ذهن بهنظر نمیآید. در پژوهش حاضر با نگاهی به اشعار فریدون توللی در مجموعۀ نافه از دریچۀ نمادپردازی، ضمن بیان کارکردهای نماد و کلام نمادین، سعی بر این است که با وجود اذعان شاعر بر بهکار نبستن نماد در اشعارش و تصریح جمعی از پژوهشگران به نمادگریزی در اشعار او، نشانههای بارز نمادپردازی در کلام وی آشکار گردد و با برجستهکردن کاربردهای نمادین، افقهای روشنی پیش روی مخاطبان و علاقهمندان به ادبیات، بهویژه اشعار وی قرار گیرد، از این رو، در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، افزون بر بیان این نکته که توللی علاوه بر مسایل سیاسی- اجتماعی، در بیان مفاهیم تغزلی نیز از نماد بهره گرفته است، به تشریح این مسئله پرداختهایم که گرایش به کاربرد نماد در آثار ادبی همواره از جنبۀ خودآگاه ذهن سرچشمه نمیگیرد و نگارنده پیوسته آگاهانه درصدد کاربرد نماد برنمیآید که بهقطع بتواند از کاربردش مانع شود؛ لذا توللی و آثارش نیز از این امر مستثنا نیستند؛ چنانکه نگاهی به نمادهای این مجموعه بهروشنی بیانگر این موضوع است؛ بهویژه نمادهای شخصی و خصوصی که تنها به خود شاعر اختصاص دارد و ساخته و پرداختۀ ذهن او و در عین حال بازگوکنندۀ افکار و اندیشههای نابی که ناخواسته شکل نمادین به خود گرفته است.