شیرزاد طایفی؛ کورش سلمان نصر
چکیده
بهرام بیضایی، نویسنده، فیلمساز، کارگردانِ تآتر، نمایشنامهنویس و پژوهشگر نامدار و صاحب سبک ایرانی است. او با بهرهگیری از پشتوانههای اساطیری، حماسی، تاریخی و فرهنگ عامۀ ایران و جهان، به خلق اثر ...
بیشتر
بهرام بیضایی، نویسنده، فیلمساز، کارگردانِ تآتر، نمایشنامهنویس و پژوهشگر نامدار و صاحب سبک ایرانی است. او با بهرهگیری از پشتوانههای اساطیری، حماسی، تاریخی و فرهنگ عامۀ ایران و جهان، به خلق اثر میپردازد؛ از این رو، آثار او پیوندهای عمیق و گستردهای با زمینههای فکری و بنمایههای فرهنگی ایران و سایر ملل جهان دارد. نمایشنامۀ «آرش» او نیز، واجد چنین ویژگی شاخصی است. باید بیش از پیش به این نکته توجّه کرد که بر اساس رویکردها و نظریات بینامتنی، آفرینشگران، در خلق آثار خود چندان به داشتهها، آموزهها و اندوختههای بکر ذهنی خویش تکیه نمیکنند؛ بلکه آنها را با مدّ نظر قرار دادن متون از پیش موجود، تدوین مینمایند، که خود این متون بنیان فرهنگ، اندیشه، هنر و ادب زمانۀ خویش هستند. در پژوهش پیشِ رو، کوشیدهایم به روش تحلیل محتوا و با تکیه بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی، و کاربست نظریۀ «ترامتنیت» ژُنت(از نظریهپردازان بینامتنیت)، متن نمایشنامۀ «آرش» را تحلیل کنیم. دستاوردهای پژوهش گویای این است که این نمایشنامه(برخوانی)، مشتمل بر عناصر بینامتنی، بیشمتنی، فرامتنی، سرمتنی و پیرامتنی با بسامدی درخور توجّه است، که همین امر، این اثر را واجد ظرفیت جدید معنایی و خوانش دگرسان کرده است؛ در مواجهۀ بینامتنی این اثر با متن معاصر آن، یعنی منظومۀ آرش سیاووش کسرایی، بیضایی اسطوره را به چالش میکشد و آرش مطلوب خود و جامعۀ خود را به تصویر میکشد؛ هر چند هر دوی آثار با اسطورۀ آب و دیو خشکسالی در ارتباط هستند. از سوی دیگر میتوان در تحلیل فرامتنی، طبقات موجود در برخوانی آرش را منطبق با طبقات موجود در نظریۀ استبداد شرقی ویتفوگل دانست که بر بنیان جامعۀ آبسالار و روابط حاکم بر آن تعریف میشود. از منظر تحلیل پیرامتنی این اثر با نمایشنامههای اژدهاک و کارنامۀ بندار بیدخش در ارتباط است. در بخش تحلیل سرمتنی نیز، این نمایشنامه به گونهای از تراژدی شباهت دارد که با تعزیۀ مسیح و ماجرای کربلا بیارتباط نیست.