شیرزاد طایفی؛ محمّدحسن حسن زاده نیری؛ عبّاس رضوانی
چکیده
رابطۀ روزافزون دانشهای مبتنی بر شناخت زبان، فرهنگ و جامعه با ادبیّات، بهعنوان ابزاری کاربردی برای نمایش جریانهای اندیشه در جامعه، لزوم همراهی لذّت هنری را با نگاهی میانرشتهای در برخورد ...
بیشتر
رابطۀ روزافزون دانشهای مبتنی بر شناخت زبان، فرهنگ و جامعه با ادبیّات، بهعنوان ابزاری کاربردی برای نمایش جریانهای اندیشه در جامعه، لزوم همراهی لذّت هنری را با نگاهی میانرشتهای در برخورد با آثار مطرح ادبی نمایان کرده است. با چنین رویکردی در مطالعۀ شاهکارهای ادبیِ قدما، میتوان با پیشینۀ فرهنگی خود آشنا شد و با تفسیر نشانههای اخلاقی و اجتماعی و یافتن دلیل و روش بروز آنها، به استحکام زیربنای اخلاقی و فرهنگی جامعه پرداخت. این روش، همان نقطۀ اشتراک دانشهای علوم انسانی با ادبیّات است که به نشانهشناسی اخلاق تعبیر شده است: مراقبت از جریان زندگی در ابعادی فراتر از مرزها. بر این اساس، پژوهش پیشِ رو به گلستان و گزیدۀ جوامع الحکایات و لوامعالروایات، بهعنوان دو اثر مطرح ادبی پرداخته و با روش تحلیل کمّی و کیفی نشانههای اخلاقی، نتیجه گرفته است که الف) نویسندگان با سبک مخصوص خود (مستقیم- توصیفی یا ترغیبی- تحذیری) و پرداختن کمتر به جزئیّات روایت، بازنمودی از وضعیّت اجتماعی و حکومتی دوران خود ارائه کردهاند؛ ب) نویسندگان با اختصاص ویژگیهایی به شخصیّتهای داستان، جنبههایی از خصوصیّات اخلاقی افراد یا نگاه آرمانگرایانۀ خود را به نمایش گذاشتهاند؛ ج) میزان کیفی و کمّی اخلاقیات در متون، تا آن حد است که میتوان نویسندگان را دارای دلنگرانیهای اخلاقی و اجتماعی دانست و آثار یا حداقل بخشهایی از آثار را بازنمایی واقعیّتهای زمانه قلمداد کرد؛ د) بیشترین نشانههای اخلاقی فردی به طیفهای عقلانیّت/ جهالت، صداقت/ بیصداقتی و عطوفت/ خشونت و بیشترین نشانههای اخلاقی اجتماعی به عدل/ ظلم و نیکی/ بیتوجّهی به مردم اختصاص دارند؛ هـ) از آنچه در شاهکارهای ادبی قدما بازنمایی شده، میتوان نتیجه گرفت «آدمی با توجیهات مختلف و در وضعیّتهای گوناگون، بسیار به دروغ پناه میبَرد». هرچند این ادّعای برآمده از واقعیّتهای متون، هرگز به معنی حقیقت ذاتی انسان نیست، امّا باید او را به فکر وادارد تا برای جهانی زیباتر یا کاستن از آلام بشر، این ویژگی را مهار کند.