مهدی خبازی کناری؛ فرزاد بالو
چکیده
تفسیر متعارف از اشعار پروین، این است که شاعر بهلحاظ ساختاری و محتوا، به سنت شعری گذشته وابستهاست و ادامهدهندۀ راه پیشینیان است، اما فیالمثل نگرش انساندوستانه و مهربانانه به فقرا و بهطورکلی ...
بیشتر
تفسیر متعارف از اشعار پروین، این است که شاعر بهلحاظ ساختاری و محتوا، به سنت شعری گذشته وابستهاست و ادامهدهندۀ راه پیشینیان است، اما فیالمثل نگرش انساندوستانه و مهربانانه به فقرا و بهطورکلی دغدغههای اجتماعی در اشعار او پررنگتر از گذشتگان است که آن نیز از طبع فردی و جنسیت زنانۀ خود پروین برخاستهاست. این مقاله میخواهد نشان دهد از نظر ساختار و فرم، پروین با سنت شعری گذشته همگام است، اما از نظر اندیشه و محتوای شعری، ندای فیلسوفان آزاداندیش زمانۀ خود را نیز منعکس کردهاست. ازاینجهت ـ یعنی بهلحاظ مدرن بودن ـ او از بسیاری از شاعران نوپرداز جلوتر بودهاست. یکی از خاستگاههای تکوین چنین اندیشههای سترگی، مواجهۀ او با اندیشههای مارکس است. پروین همانند هر شاعر دیگری، در مواجهه با رویدادها و اندیشههای زمانۀ خودش واکنش نشان داده و در نسبت با آنها، به تکوین اشعار خویش پرداختهاست. این مقاله بر آن است نشان دهد، هم بهلحاظ تاریخی و اجتماعی، امکان آشنایی پروین با افکار مارکس وجود داشته و هم بهلحاظ محتوا، اشعار پروین سرشار از مفاهیم مارکسیستی است.