Journal of Literary Criticism and Rhetoric

نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسنده

استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بناب

چکیده

میخائیل باختین، رمان را
نزدیک‌ترین واقعۀ هنری به کارناوال‌های مردمیِ جاری در سطح خیابان‌ها و مکان‌های
عمومی می‌دانست، بدین دلیل که رمان، بیشترین قابلیت انعکاس مساویِ صداهای مختلف
انسانی و اجتماعی را در خود دارد و از سلطۀ تک‌صدایی گفتمان مسلط بر جامعه می‌کاهد
تا‌آنجاکه به واژگونی در نیروهای قاهر فرهنگی، مذهبی، اخلاقی و به سطح آمدن فرهنگ
فرودستی و عامیانه می‌انجامد تا مروج مردم‌سالاری باشد. رمان نگران نباش
نوشتۀ مهسا محب‌علی، رمانی است که با دستمایه قرار دادن واقعۀ زمین‌لرزه در ابرشهر
تهران، تخیل واژگونی در ابعاد گوناگون و فرادستی جامعه را به طیف‌های پایین‌تر و
عام‌تر طبقات اجتماعی، به‌خصوص نسل جوان، و بروز گفتمان چندصدایی بسط می‌دهد. در
این رمان، تقریباً تمام نشانه‌های کارناوال‌گرایی را می‌توان جست: گفتمان
چندصدایی، زبان عامیانه، نسبیت، رئالیسم گروتسک، واژگونی، دیوانگی، خندۀ مرگ و...؛
در مقالۀ حاضر، پس از مروری کوتاه بر ویژگی‌های کارناوالیتۀ باختین، رمان نگران
نباش
براساس این نظرگاه و ویژگی‌های آن، تجزیه و تحلیل شده‌است

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Elements of Bakhtin’s Carnival in “Don’t worry”, a novel by Mahsa Mohebali

چکیده [English]

Mikhail Bakhtin considered novel as the closest artistic event to popular carnivals in the streets and public places, because it has the potential to reflect the different human and social sounds equally and to reduce monotony in society to the extent that leads to reversal of the dominant cultural, religious and ethical powers and makes the inferior and popular culture to upheave to promote democracy. “Don’t worry”, a novel by Mahsa Mohebali, is a work that expands, imposing an earthquake in the metropolis of Tehran, the imagination of a reversal in various dimensions of society to a lower and more general range of social classes, especially the younger generation, and the emergence of a polyphonic discourse. Almost all components of carnivalesque can be found in this novel: polyphony, slang, relativity, grotesque realism, reversal, frenzy, laugher of death, etc. After a short review on the elements of Mikhail Bakhtin’s carnivalesque, in present paper, the novel “Don’t Worry” has been analyzed on the basis of this theory and its components.    
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • “Don’t Worry”
  • Mikhail Bakhtin
  • Carnivalesque
  • Polyphony
  • Grotesque Realism
امن‌خانی، عیسی (1391)، «تب تند باختین در ایران»، نشریۀ نقد ادبی، سال 5، شمارۀ 19، صص 197ـ191.
باختین، میخائیل (1391)، تخیل مکالمه‌ای: جستارهایی دربارۀ رمان، ترجمۀ رؤیا پورآذر، چاپ سوم، تهران، نی.
پوینده، محمدجعفر (1381)، سودای مکالمه، خنده و آزادی، تهران، شرکت فرهنگی آرست.
تئودوروف، تزوتان (1377)، منطق گفت‌وگویی میخائیل باختین، ترجمۀ داریوش کریمی، تهران، مرکز.
رضوانیان، قدسیه (1393)، «بررسی تطبیقی نظریۀ گفت‌وگویی نیما یوشیج و میخائیل باختین»، ادبیات پارسی معاصر، سال 4، شمارۀ 1، صص 83ـ71.
غفاری، سحر (1393)، «کارناوال‌گرایی در شطرنج با ماشین قیامت»، فصلنامۀ نقد ادبی، سال 7، شمارۀ 25، صص 99ـ119.
غلامحسین‌زاده، غریب‌رضا (1387)، میخائیل باختین، تهران، روزگار.
فریزر، جیمز جورج (1382)، شاخۀ زرین، ترجمۀ کاظم فیروزمند، تهران، آگاه.
لچت، جان (1383)، پنجاه متفکر بزرگ معاصر از ساختارگرایی تا پسامدرنیته، چاپ سوم، تهران، خجسته.
محب‌علی، مهسا (1388)، نگران نباش، چاپ دوم، تهران، چشمه.
مقدادی، بهرام (1378)، فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی، تهران، فکر روز.
نامورمطلق، بهمن (1387)، «باختین، گفت‌وگومندی و چندصدایی مطالعۀ پیشابینامتنیت باختینی»، پژوهشنامۀ علوم انسانی، شمارۀ 57، صص 397ـ414.
نولز، رونلد (1391)، شکسپیر و کارناوال، پس از باختین، ترجمۀ رؤیا پورآذر، تهران، هرمس.
یزدی، نرگس (1390)، «بررسی انگاره‌های کارناوالی در نمایشنامۀ رومئو و ژولیت از دیدگاه باختین»، نشریۀ هنرهای زیبا، شمارۀ 43، صص 51ـ57.