Journal of Literary Criticism and Rhetoric

نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه تهران، تهران، ایران

2 دانش‌آموختۀ دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران

10.22059/jlcr.2022.339957.1821

چکیده

ملک‌­الشعرای بهار با افق دیدی گسترده و نگرشی اندیشمندانه، رخدادهای فرهنگی و اجتماعی عصر خویش را به تصویر کشیده و موشکافانه آسیب­‌های محتمل آنها را بیان کرده است؛ بر همین مبنا در دیوان وی به‌وفور موقعیّت‌­های فرهنگی و اجتماعی مردم زمانه با ذکر جزئیّات دقیق و به‌صورت هنرمندانه به تصویر درآمده و شاعر اغلب به فراخور ماجرا با بهره‌مندی از آرایه­‌ها و صناعات بلاغی و ادبی با زبانی نیش­دار و گزنده، انتقادات مصلحانۀ خود را متوجّه عاملان رخدادهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه کرده است. به‌کارگیری سنجیدۀ توصیف‌­ها و واژه‌­ها و عینی‌سازی رویدادها به‌گونه‌­ای است که مخاطب اغلب با حسّ درونی شاعر همراه می‌­شود. در پژوهش حاضر تلاش شده است دیدگاه‌­های انتقادی ملک‌­الشعرای بهار دربارۀ مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بر مبنای بافت بلاغی و زبان شعری وی بررسی شود. از این طریق روشن شد که بهار همواره بلاغت و صنایع ادبی را به‌عنوان ابزاری مؤثّر در جهت تأثیرگذاری عاطفی بر مخاطب و همراه­سازی او با مقاصد نقد خویش به کاربرده و استفادۀ زیرکانه و هنرمندانه از آرایه‌­های ادبی و بلاغی بر تأثیر کلام انتقادی وی افزوده است. استفاده از طنز، اغراق، پارادوکس، تضاد، تکرار، کنایه، استعاره­ و تشبیهات سنجیده و به­جا به همراه مجسّم‌کردن وقایع در ذهن مخاطب، ازجمله شگردهایی است که بهار با توسّل به آ­نها وضعیّت فاجعه‌­بار زمان حیات خویش را برجسته کرده و مانند تابلوی نقّاشی و صحنۀ نمایش، آن را پیش روی مخاطب قرار داده است. استفاده از زبان محاوره و اصطلاحات عامیانه، به‌ویژه آن­گاه که زبان برای نشان‌دادن کاستی­‌ها به سمت طنز کشیده می­‌شود، نقش عمده‌ای در جهت همراه‌­سازی مخاطب در دیوان بهار ایفا کرده است. در برابر نارسایی­‌ها و کاستی­‌های جامعه که ناشی از عملکرد و رفتار شخصیّت­‌های سیاسی یا برآمده از ضعف فرهنگی عامّۀ مردم باشد، تیغ نقد بهار کشیده‌­تر و زبان او تیزتر و گزنده­‌تر جلوه می‌­کند.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

The Link of Rhetoric and Imagery with Malek osh-Sho'ara Bahar's Critical View Points

نویسندگان [English]

  • Ali Asghar Babasalar 1
  • Shoaib khosravi 2

1 Assistant Professor of Persian Language and Literature, Tehran University, Tehran, Iran

2 Phd of Persian Language and Literature, Razi University, Kermanshah, Iran

چکیده [English]

bahar with a wide understandig and a thoughtful attitude, has watched the cultural and social events of his time and has carefully understood their possible harms. Accordingly, in his poems, the cultural and social situations of the people of the time are abundantly depicted with precise details and artistically depicted, and the poet is often appropriate to the story by taking advantage of rhetorical and literary arrays and crafts with bitten language. It has directed its expedient criticism at the perpetrators of cultural, social and political events in society. The deliberate descriptions and use of words in objectifying the stories are such that the audience is often accompanied by the poet's inner sense.In the present study, an attempt has been made; Critical views of the Bahar on social, cultural and political issues should be examined based on his rhetorical context.In this way, it became clear that Bahar has always used rhetoric as an effective tool to affect the audience emotionally and accompany them with their critical purposes, and the clever and artistic use of literary and rhetorical arrays on the good effect. The use of humor, exaggeration, paradox, contradiction, repetition, irony, metaphor, with the visualization of events in the mind of the audience are his most important methods  to influence the audience.The use of colloquial language and slang terms, especially when the language is drawn to humor to reveal problems, has played a major role in accompanying the audience in  bahar poetry.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Criticism of Society
  • Culture
  • Malek osh-Sho'ara Bahar
  • Politics
  • Rhetoric
اعتماد­السلطنه، محمّدحسن (1364)، مرآت­البلدان، به‌کوشش پرتو نوری‌علاء و محمّدعلی سپانلو، ج 1، تهران، اسفار.
اکبری، منوچهر و سیّدمهدی زرقانی (1380)، «جایگاه و نقش دین در اندیشۀ دینی ملک­الشعرای بهار»، ضمیمۀ مجلۀ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ش 1 ، بهار، 125-140.
امین، سیّدحسن (1385)، «تأثیر انقلاب مشروطیّت بر شعر فارسی»، حافظ، ش ­32، سال سوم، 41-47.
اولیویه، گیوم آنتون (1371)، سفرنامه اولیویه: تاریج اجتماعی و اقتصادی ایران در دورۀ آغازین عصر قاجار، ترجمۀ محمّدطاهر قاجا، تهران، اطلاعات.
براون، ادوارد گرانویل (1386)، یک سال در میان ایرانیان، ترجمۀ مانی صالحی علّامه، تهران، ماه­ریز.
برهانی، مهدی (1384)، «ملک­الشعرای بهار آخرین کلاسیک بزرگ شعر فارسی»، حافظ، ش 14، سال دوم، 25-36.
بهار، محمّدتقی (1390)، دیوان اشعار، چاپ سوم، تهران، نگاه.
پولاک، یاکوب ادوارد (1368)، سفرنامۀ پولاک (ایران و ایرانیان)، ترجمۀ کیکاووس جهان­داری، چاپ دوم. تهران، خوارزمی.
پیشوایی­ علوی، محسن و همکاران (1394)، «بررسی تطبیقی انتقاد اجتماعی در شعر محمود سامی بارودی و ملک­الشعرای بهار»،  کاوش­نامه ادبیات تطبیقی، ش 19، پاییز، 47-68.
سپانلو، محمّدعلی(1369)، چهار شاعر آزادی، تهران، نگاه.
سرنا، مادام کارلا (1362)، آدم­ها و آیین­ها در ایران، ترجمۀ علی­اصغر سعیدی، تهران، نشر نو.
سنایی، فریده (1385) «سیمای جامعه در نثر دورۀ قاجار»، پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
شبستری، معصومه و الهه ستّاری (1394)، «بررسی تطبیقی مضامین اجتماعی در شعر احمد صافی نجفی و ملک‌الشعرای بهار»، ادب تطبیقی، سال اوّل، ش 2، 54-64.
شفیعی­کدکنی، محمّدرضا (1386)، زمینۀ اجتماعی شعر فارسی، تهران، اختران.
شمعی، میلاد و مینو بی­طرفان (1391)، «تحلیل مفهوم وطن در اشعار ملک­الشعرای بهار»، مطالعات ملی، ش 52، 107-130.
شمیسا، سیروس (1374)، کلیّات سبک­شناسی، تهران، اندیشه.
فروغی ابری، اصغر (1388)، ایرانیان و عزاداری عاشورا، تهران، مؤسسۀ آموزش و پژوهشی امّام خمینیره.
موریه، جیمز (1354)، سرنوشت حاجی بابای اصفهانی، ترجمۀ میرزاحبیب اصفهانی (دستان)، به‌کوشش یوسف رحیم­لو، چاپ دوم، تهران، حقیقت.
موسی­آبادی، رضا و همکاران (1396)، «استعمارستیزی بن­مایۀ اصلی شعر محمّدتقی بهار، یگانه شاعر خراسان در عصر مشروطه»، مطالعات فرهنگی اجتماعی خراسان، دورۀ 12 ش 2، 109-132.