Journal of Literary Criticism and Rhetoric

نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسنده

استادیار زبان و ادبیات فارسی، واحد ایلام، دانشگاه آزاد اسلامی ایلام، ایران.

10.22059/jlcr.2022.343655.1852

چکیده

ساختار خاص و محتوای ممتاز غزل خواجۀ شیراز از دیر باز به توهم گسستگیش دامن زده و کسانی را برآن داشته تا منکر همبستگی محور عمودی غزلش شوند، از جانب دیگر انسجام و پیوستگی متنی بیشتر ناظر بر حوزۀ روابط معنایی مابین واحدهای متن است و همین روابط است که به کلام، پیوستگی و انسجام می­دهد و ارتباط متن با جمله یا عبارت به خاطر اندازه و ظاهر آن نیست،بلکه به‌خاطر تحقق آن در جمله است؛ بنابراین در این مقاله که به­ شیوۀ مطالعۀ کتاب­خانه­ای و از نوع توصیفی است، غزلی از حافظ، طبق نظریۀ انسجام و پیوستگی متنی هالیدی -حسن و کلان استعارۀ کووچش به عنوان پایۀ تحقیق و دو غزل دیگر برای شاهد مثال تحلیل­شده­ است و خدشۀ گسستگی محک زده. نتایج پژوهش بیانگر آن است که از سه دسته کلی عوامل انسجام متنی مورد نظر هالیدی و حسن، بسامد عامل دستوری در رتبۀ اول، عامل واژگانی در رتبۀ دوم و عامل پیوندی در رتبۀ سوم است؛ عوامل پیوندی انسجام محور عرضی را بر عهده دارند، درحالی­که عوامل واژگانی و دستوری مؤلفه­هایی هستند که علاوه بر این­که عهده­دار عمل انسجام و پیوستگی عمودی هستند، در انسجام و پیوستگی عرضی هم مؤثرند و طبق نظریۀ کووچش تمام ابیات هر یک از این غزل­ها در زیر سایۀ یک کلان‌استعارۀ مفهومی قرار گرفته­اند و در هر غزل چند استعارۀ مفهومی خُرد به هم آمیخته­ و  پیوستگی غزل را رقم زده­؛ پس این غزل­ها چون­که تمام مؤلفه­هایی را که طبق نظریات مذکور برای اثبات انسجام و پیوستگی متنی یک اثر لازم است در بسامد بالایی دارند،هم از انسجام طولی و هم عرضی برخودارند و می­توان گفت نظریه هالیدی - حسن و کووچش برای تشخیص انسجام و پیوستگی متنی غزل فارسی کاربرد دارد و الگویی که در این پژوهش برای واکاوی از آن استفاده­­شده، می­تواند برای نقد و بررسی بلاغی سایر متون به­خصوص غزل به­کار رود.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Review Cohesion and Coherence in Three Ghazals of Hafez

نویسنده [English]

  • Hamid Khanian

Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Ilam branch, Iran Islamic Azad University Ilam, Iran.

چکیده [English]

Hafez's poetry, known for encompassing all horizons even during his lifetime, has a unique style, structure, and exceptional content in his ghazals. Some readers who have read his ghazals may mistakenly perceive their verses as disjointed and separate, assuming that they are meant to challenge the vertical coherence. However, the coherence and continuity primarily concern the domain of semantic relationships between the textual units, and it is these relationships that provide cohesion and coherence to the discourse. The connection between the text and the sentence or phrase is not solely due to its size and appearance, which are factors of textual linkage, but rather due to its realization within the sentence.
     Therefore, in this library-based and descriptive article, three ghazals from Hafez's Divan of Ghazals have been randomly selected, with one ghazal serving as the base and the other two ghazals serving as supporting examples. It is assumed that all of his ghazals possess vertical and horizontal coherence. Based on Michael Alexander Kirkwood Halliday's theory of textual coherence and cohesion, as well as Ruqaiyah Hassan's and Kolān Estāre-ye Zoltan Koovachesh's theory of major metaphor, the research hypothesis has been examined and analyzed to either support or refute it.
       The research results demonstrate that out of the three general categories of textual coherence factors proposed by Michael Halliday and Ruqaiyah Hassan, the frequency of grammatical factors ranks first, lexical factors rank second, and the linking factor, which is responsible for horizontal coherence, ranks third. While lexical and grammatical factors are not only influential in achieving horizontal coherence but also contribute to vertical coherence, based on Koovachesh's theory, which primarily focuses on the domain of semantic relationships between textual units (verses), the verses of each of these ghazals are placed under the shadow of a major metaphor that does not have explicit manifestation in the text. They are blended together with subtle conceptual metaphors present in the text, thus establishing the coherence of the ghazal. In addition to textual factors, extratextual elements such as allusion and omission contribute to their coherence and cohesion within the spiritual context present in these ghazals.Therefore, these ghazals, since they possess all the necessary components that, according to the mentioned theories, are required to establish textual coherence and cohesion, demonstrate both vertical and horizontal coherence. It can be said that Halliday-Hassan's and Koovachesh's theories are applicable in determining the textual coherence and cohesion of Persian ghazal poetry, and the pattern used in this research can be utilized for the analysis and critique of rhetorical aspects in other texts, especially ghazals.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Cohesion
  • Coherence
  • Hafiz Ghazals
  • Halliday
  • Hassan
  • Kovecses
آقاگل زاده، فردوس و علی افخمی (1383)، «زبان‌شناسی متن و رویکردهای آن»، زبان‌شناسی، س 19، ش 1، 89-103.
امیری خراسانی، احمد و حلیمه علی­نژاد (1394)، «بررسی عناصر انسجام متن در نفثةالمصدور بر اساس نظریۀ هلیدی و حسن»، متن‌پژوهی ادبی (زبان و ادب پارسی)، دوره 19، ش 32،7-63.
براهنی، رضا (1380)، طلا در مس، ج 1، تهران، زریاب.
بهرامی، سمیه (1388)، «بررسی روابط انسجامی در سورۀ مبارکه مریم و لقمان از قرآن کریم»، پایان­نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور.
پورنامداریان، تقی (1384)؛گمشدة لب دریا (صورت و معنی در شعر حافظ)، چ 2، تهران، سخن.
پورنامداریان، تقی و ایشانی، طاهره (1389)، «تحلیل انسجام و پیوستگی در غزلی از حافظ با رویکرد زبان‌شناسی نقش‌گرا»، مجله دانشکده علوم انسانی، س 18، ش 67، 43-77.
حافظ (1373 )، دیوان غزلیات، چاپ خلیل خطیب رهبر، تهران، صفی‌علیشاه .
خانیان، حمید (1397)، «واکاوی عوامل انسجام متنی در شعر عقاب خانلری بر بنیاد نظریۀ
مایکل هالیدی و رقیه حسن»، مطالعات زبان و ادبیات غنایی، سال 8، ش 26، 55-72.
خرمشاهی، بهاءالدین (1361)، ذهن و زبان حافظ، تهران، نشر نو.
خواندمیر، غیاث‌الدین (۱۳53)، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، ج 3، تصحیح محمد دبیرسیاقی، چ 4، تهران، خیام.
رجبی، حسین (1386)، «انسجام واژگانی در قرآن: بررسی سورۀ نور بر پایۀ نظریۀ هلیدی و حسن»، پایان­نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه رازی.
سارلی، ناصرقلی و طاهره ایشانی(1390)، «نظریۀ انسجام و هماهنگی انسجامی و کاربست آن در یک داستان کمینۀ فارسی (قصۀ نردبان)»، زبانپژوهی، دانشگاه الزهرا، ش 4،51-77.
شعبانلو، علیرضا (1389)، «فرآیند انسجام دستوری در شعری بلند از عمعق بخارایی»، گوهر گویا، ش1،  165- 188.
شمیسا، سیروس (1370)، سیر غزل در شعر فارسی (از آغاز تا امروز)، تهران، فردوس.
شهرامی، محمدباقر و سیدعلی هاشمی عرقطو (1396)، «بررسی ساختار شعری مجموعۀ تولّدی دیگر بر مبنای استعارۀ شناختی»، دوره 8، ش 31، 141-160.
صادقی، لیلا (1392)، «طرح‌واره‏های متنی در ساخت شکل جدیدی از رمان داستان با رویکرد شعر‏شناسی شناختی»، دورۀ 46، ش 4، 87-109.
غلامحسین‌زاده، غلامحسین و حامد نوروزی (1387) ،«نقش ارجاع شخصی و اشاره‌ای در انسجام شعر عروضی فارسی»، پژوهشهای ادبی، ش 19، 117- 138.
فروزنده، مسعود؛ امین بنی‌طالبی (1393)، «ابزارهای آفرینندۀ انسجام متنی و پیوستارهای بلاغی در ویس و رامین»، شعرپژوهی (بوستان ادب)، ساال 6، پیاپی 20، ش 2، 107 -134.
کسروی، احمد (1322)، حافظ چه میگوید، چ 2، تهران، پیمان.
گلشایی، رامین (1392)، «ارزیابی نظریه‌های انسجام و پیوستگی متنی: به سوی چارچوبی برای ارزیابی خوانش‌پذیری در سطح گفتمان» پژوهش و نگارش کتب دانشگاهی، سال هفدهم، ش 4، پیاپی 31، 31-57.
مالمیر، تیمور (1388)، «ساختار منسجم غزلیات حافظ شیرازی»، فنون ادب، ش 1، 41-56.   
محمدابراهیمی، زینب (1376)، «روابط انسجامی در زبان فارسی (ارجاع)»، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
محمدی آسیابادی، علی و معصومه طاهری (1391)، «طرح‏وارۀ حجمی و کاربرد آن در بیان تجارب عرفانی»، پژوهش‏های ادب عرفانی، ش 22، 141ـ162.
یارمحمدی، لطف‌الله (1383)، گفتمان­شناسی رایج و انتقاد ی،  تهران، هرمس.