نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسندگان
1 گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده زبان و ادبیات، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران.
2 2. گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
حافظ دربارۀ صوفیه نظر مساعدی ندارد و هر وقت از عارف، پیر، صوفی و تعابیر جایگزین آنها نظیر اهل خلوت، خلوتگزیده، کوتهآستینان، پشمینهپوش، اهل خانقاه و صومعه یاد میکند، با طنز و تعریض همراه است. درک و تبیین مفهوم این طنز و تعریضها نیازمند دقت در فرم و ساختار غزل حافظ است. بیدقتی در شیوۀ حافظ موجب شده است که محققان همین طنز و تعریض را با نگاهی مثبت ارزیابی کنند و چنین بپندارند که او دربارۀ صوفی و عارف دیدگاهی متفاوت دارد؛ چون از کاربرد طنزآمیز تعابیر مربوط به عارف غفلت کردهاند. از اوایل سدۀ نهم، به حافظ لقب مبالغهآمیز «لسانالغیب» دادهاند و این لقب برای حافظ بهمنزلۀ نوعی کرامت کاربرد یافته است. بهرغم شیوع لقب لسانالغیب، مسئلۀ اقتباس در غزلیات حافظ نیز نکتهای است که محققان بهتفصیل نمونههایی از آن را برشمردهاند. اینکه جمع اقتباس و غیبگویی حافظ در ظاهر، دشوار و ناپذیرفتنی است، بدین سبب است که برخی پژوهشگران در پی ارائۀ مفهومی پذیرفتنی از لقب لسانالغیب برای حافظ برآمدهاند. ذکر الفاظ مربوط به صوفیه یا نقل و اقتباس کرامات صوفیان در دیوان حافظ، موجب شده است که گروهی از محققان، دیدگاه حافظ را دربارۀ شخصیت و کار و کردارهای صوفیان مثبت تلقی کنند و حافظ را نیز عارف و صوفی بپندارند. بدین سبب، در این مقاله برای تبیین جایگاه عارفان و نوع نگاه حافظ به آنان، یک کرامت مهم و شایع در متون عرفانی را انتخاب کردهایم که در دیوان حافظ به کار رفته است: «درّ برآوردن ماهیان از دریا» به منظور رفع تهمت از صوفی. نتیجۀ تحقیق نشان میدهد که اگر حافظ را لسانالغیب خواندهاند، بهسبب غیبگویی و پیشگویی شگفت وی نیست، بلکه لسانالغیببودن وی بیانگر مطالعۀ عمیق و بسیار اوست؛ بهگونهای که توانسته است با دقت در ریزهکاریهای منابع خود، سخن را بهگونهای ترکیب کند که جلوهای تازه بیابد. حافظ توانسته است بر مبنای سخنان صوفیان به طرد و انکار ناراستیهای آنان بپردازد یا متناسب با اندیشۀ خود، قرائت خاصی از کرامات صوفیان ارائه کند. بیان چنین مطالبی، البته موجب عناد صوفیان و زاهدان با او میشود؛ اما حافظ در مقابل آنان به تعابیر خودشان ارجاع میدهد و با استفاده از کراماتی که صوفیان مدعی آن هستند، از خود رفع تهمت میکند تا گناه صوفیان متظاهر و اهل نفاق را بهتر نشان بدهد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Hafez's Humorous Adaptation of Sufi Dignity
نویسندگان [English]
- Teymoor Malmir 1
- Zahra Abtahi 2
1 Department of Persian language and Literature, Faculty of Language and Literature, University of Kurdistan, Sanandaj, Iran.
2 Department of Persian language and Literature, Faculty of Literature and Humanities , University of Tehran, Tehran,, Iran.
چکیده [English]
Hāfez does not have a favorable opinion of Sufis. Whenever he mentions a mystic, an old man, a Sufi, and their alternative meanings, such as Ahl -e- Khalvat, Khalvt Gozideh, Kootah Astinan, Pashmineh Poosh, Ahl-e-Khaneghah, and monastery, it is accompanied by humor and elaboration. Understanding and explaining the meaning of these satires and elaborations requires attention to the form and structure of Hāfez's sonnet. The inaccuracy in Hāfez's method has led scholars to evaluate this satire and elaboration in a positive light and to think that Hāfez has a different view of Sufis and mystics because they have neglected the humorous use of mystical expressions. From the beginning of the ninth century, Hāfez has been called the exaggerated title Lesan –Ol- Ghaib (Unseen language), and this title has been used for Hāfez as a kind of dignity. Despite the prevalence of this title, the issue of adaptation in Hāfez's lyric poems is also a point that scholars have listed in detail. The combination of Hāfez's adaptation and divination is seemingly difficult and unacceptable, which is why some scholars have sought to present an acceptable concept of the title of Hāfez's Lesan – Ol-Ghaib. Mentioning words related to sufism or quoting sufi miracles in Hāfez's Divan has led some scholars to consider Hāfez's view of sufi personality, work, and deeds positive; Hāfez should be considered a mystic and a sufi. For this reason, in this article, in order to explain the position of mystics and Hāfez's view of them, we have chosen an important and common dignity in mystical texts that has been used in Hāfez's divan: to bring fish out of the sea in order to remove the slander of a sufi. The result of the research shows that if Hāfez has been called Lesan – Ol-Ghaib, it is not because of his divination and prophecy, but this title indicates his deep and extensive study in such a way that he has been able to combine speech in a new way. Based on the words of the sufis, Hāfez has been able to reject and deny their inaccuracies or to offer a special reading of the miracles of the sufis in accordance with his thought. Saying such things, of course, causes the sufis and ascetic to be hostile to him but Hāfez in front of them refers to their own interpretations and he uses the miracles that the sufis claim to dispel slander to better show the sin of the hypocritical Sufis.
کلیدواژهها [English]
- adaptation
- Hafez Shirazi
- taking fish out of the sea
- humor
- Sufi miracles