نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه اراک، اراک، ایران
2 استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه اراک، اراک، ایران
3 استاد گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه اراک، اراک، ایران
چکیده
پدیدۀ «مرز»، در دو مفهوم عینی و ذهنی، افزون بر شکلدهی به هویّت افراد، جداکنندۀ منافع سیاسی، فرهنگی و جغرافیایی فرد یا گروه است. مرزهای عینی و ذهنی ریشه در اشتراکات و اختلافات اشخاص و پدیده ها دارند و دارای ماهیّتی قراردادی هستند. چنین مرزها و تقابلهایی آنچنان فراگیر هستند که همۀ حوزههای طبیعی و ساختگی انسان را دربرگرفتهاند. منظومههای «رستم و سهراب» و «رستم و اسفندیار»، بهعنوان حوزۀ پژوهش این نوشتار، در روساخت و ژرفساخت، روایتگر چنین مرزبندیهایی در ساحت عینی و ذهنی هستند و در قالب تقابل ساختارها و شخصیّتها و کنشها، گرههای بنیادینی را در حوزههای مربوط به علّیّتسازی پیرنگ و پیشبرد سایر رخدادهای منظومهها شکل دادهاند. بر همین مبنا، در این منظومهها، با توجّه به محتوا و نقطۀ اوج، چند گرۀ زیربنایی در ساختارهای تقابلی مانند تقابل دین زرتشتی با دین مهری، جنگاور و فرمانروا، پدر و پسر، خرد و آز، مادرسالاری و پدرسالاری، ایران و توران، تقابل خود و دیگری و هویّت پنهان و آشکار وجود دارد که برخی از علّتهای شکلگیری و بروز چنین منظومههایی را در شاهنامه بیان میکنند. از نظر محتوایی، چنین مرزهایی، از منظری که این مقاله بهمثابۀ خوانشی محدود و تقابلمحور، بدان میپردازد، میتواند بازتابدهندۀ روند جایگزینی نظام اجتماعی پدرسالاری به جای نظام مادرسالاری (رستم و سهراب)و جنگهای خونین اقوام ایرانی در جهت ترویج و تثبیت دین زرتشتی به جای ادیان کهن ایرانی، از جمله دین مهری(رستم و اسفندیار) باشد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
An Investigation into the Effect of “Border” Concept on the Formation of the Epics “Rostam and Sohrab” and “Rostam and Esfandiar”
نویسندگان [English]
- Mozhgan Sadeghpour Mobarakeh 1
- Mehrdad Akbari Gandomani 2
- Hasan Haidary 3
1 PhD Student of Persian Language and Literature, Arak University, Arak, Iran
2 Assistant Professor of Persian Language and Literature, Arak University, Arak, Iran
3 Professor of Persian Language and Literature, Arak University, Arak, Iran
چکیده [English]
In addition to forming the identity of individuals, the “border” phenomenon, in its both objective and subjective concepts, acts as the separator of the political, and geographical interests of the individuals or groups. Having a contractual nature, the objective and subjective borders take their root from the commonalities and differences among the persons and phenomena. Such borders and oppositions are so pervasive that they cover all the natural and man-made domains. The epics “Rostam and Sohrab” and “Rostam and Esfandiar” as the research area of this article, tend to narrate such demarcations in the objective and mental spheres in both surface and deep structures. They have formed fundamental nodes in the fields related to the causality of plot and the development of other events of the epics in the form of opposition of structures, personalities, and actions. Accordingly, in these epics, given the content and the climax, there are several infrastructure nodes represented by opposing structures, including the opposite between Zoroastrianism and Mithraism, warrior and ruler, father and son, wisdom and lust, matriarchy and patriarchy, Iran and Turan, self and other, and hidden and visible identity. These infrastructure nodes in fact account for some of the reasons for the formation and emergence of such epics in Shahnameh. In terms of content, such borders in two epics, from the point of view that this article addresses them as a limited and opposition-oriented reading, can reflect the process of replacing the matriarchal social system by the patriarchal social system and the bloody wars of the Iranian peoples in line with promoting and consolidating the Zoroastrian religion instead of old Iranian religions, including Mithraism.
کلیدواژهها [English]
- Subjective and Objective Borders
- Emplotment
- Dual Opposites
- Rostam and Sohrab
- Rostam and Esfandiar